۲۷ آبان ۹۲ ، ۱۳:۴۸
زندگی نامه شهید مصطفی ردانی پور
زندگینامه شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پوربه سال 1337 ه..ش در یکی از خانههای قدیمی منطقه مستضعفنشین (پشت مسجد امام) شهراصفهان متولد شد . پدرش از راهکارگری و مادرش از طریق قالیبافی مخارج زندگی خود را تأمین وآبرومندانه زندگی میکردند و از عشق و محبت سرشاری نسبت به ائمهاطهار (ع) و حضرت زهراس برخوردار بودند . تا آنجا که با همان درآمد ناچیز جلسات روضهخوانی ماهانه در منزلشان برگزارمیشد .
او که از بیت صالحی برخاسته بود و به لحاظ مذهبی ، خانوادهای مقید و متدین داشت ، تحصیل درهنرستان را به دلیل جو طاغوتی و فاسد آن زمان تحمل نکرد و از محیط آن کناره گرفت و با مشورتیکی از علما به تحصیل علوم دینی پرداخت .شهید ردانی پور سال اول طلبگی را در حوزه علمیه اصفهان سپری کرد . پس از آن برای ادامهتحصیل و بهرهمندی از محضر فضلا و بزرگان راهی شهر قم شد و در مدرسه حقانی به درس خودادامه داد . مدرسه حقانی در آن زمان بنا به فرموده شهید بهشتی (ره)پذیرای طلابی بود که ازجهت اخلاقی ایمانی و تلاش علمی نمونه بودند . او نیز که از تدین اخلاق حسنه بینش و همتوالایی برخوردار بود به عنوان محصل در این حوزه پذیرفته شداو که با سخت کوشی و تحمل مشقتها آشنایی دیرینهای داشت ، حتی در ایام تعطیل از کار وکوشش غافل نبود .ایشان حدود شش سال مشغول کسب علوم دینی بود . با نضج گرفتن انقلاب اسلامی با تمام وجوددر جهت ارشاد و هدایت مردم وارد عمل شد و با استفاده از فرصتها برای تبلیغ به مناطق محرومکهکیلویه و بویراحمد و یاسوج سفر کرد و درسازماندهی و هدایت حرکت خروشان مردم مسلمانآن خطه تلاش فراوانی را ازخود نشان داد.بعد از پیروزی انقلاب اسلامیپس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه شهید ردانی پور با عضویت در شورای فرماندهیسپاه یاسوج فعالیتهای همه جانبه خود را آغاز کرد .او با بهرهگیری از ارتباط با حوزه علمیه قم در جهت ارائه خدمات فرهنگی به آن منطقه محرومحداکثر تلاش خود را به کار بست و در مدت مسئولیت یک سالهاش در سمت فرماندهی سپاهیاسوج به سهم خود اقدامات مؤثری را به انجام رساند . درگیری با خوانین منطقه و مبارزه با افرادیکه به کشت تریاک مبادرت میورزیدند از جمله کارهای اساسی بود که نقش تعیین کنندهای درسرنوشت آینده این مردم مستضعف به جا گذاشت .این شهید بزرگوار که با درک شرایط حساس انقلاب اسلامی دو سال از حوزه و درس جدا شده بودبا واگذاری مسئولیت به یکی از برادران به دامان حوزه علمیه بازگشت تا بر بنیه علمی خود بیفزاید .هنوز چند ماهی از بازگشت او به قم نگذشته بود که حرکتهای ضد انقلاب در کردستان و بعضی ازمناطق کشور شروع شد. او که از آگاهی و شناخت بالایی برخوردار بود و نمیتوانست زمزمههایشوم تجزیه طلبی مزدوران استکبار جهانی و جنایات آنان را در به شهادت رساندن و سربریدنجهادگران مظلوم و پاسداران قهرمان تحمل نماید با وجود اینکه در دروس حوزوی به پیشرفتهایچشمگیری نایل آمده بود . به منظور مقابله با جریانات منحرف و آگاهی بخشی به مردم و بازگردانامنیت و ثبات کردستان به سوی این خطه شتات . یک سال تمام به همراه نیروهای جان برکف ورزمنده برای سرکوبی اشرار و نابودی ضد انقلاب و بر ملا کردن چهره کثیف آنان تلاش و فعالیت کرد.در جلسهای که به اتفاق نماینده حضرت امام قدس سره و امام جمعه اصفهان خدمت حضرت اماممشرف شده بودند ،ایشان از معظم له در مورد رفتن به کردستان کسب تکلیف کردند. حضرت امامبه شهید ردانی پور امر فرمودند . شما باید به کردستان بروید و کارکنید .او در آنجا هم به کار تبلیغ و ترویج احکام اسلام مشغول بود و هم به عنوان مجاهد فیسبیل الله درجنگ با ضد انقلاب شرکت میکرد علاوه بر این در بالا بردن روحیه رزمندگان اسلام در آن شرایطحساس و بحرانی نقش به سزایی داشت و در شرایطی که رزمندگان اسلام تمایل بیشتری بهحضور در جبهههای جنوب را داشتند ، این شهید بزرگوار سهم زیادی درنگهداشتن برادران رزمنده درمنطقه کردستان داشت و در ترویج اسلام زحمات طاقت فرسایی را متحمل گردید .نقش شهید در جنگ تحمیلیبا شروع جنگ تحمیلی ، شهید ردانی پور به همراه عدهای از همرزمان خود از کردستان وارد جنوبشد و با نیروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقه 2) که در نزدیکی آبادان جبهه دارخوین مستقربودند شروع به فعالیت کرد . ایشان مدتها با رزمندگان اسلام در خطی که به خط شیر معروف بودعلیه دشمن بعثی به مبارزه پرداخت و ازمهمترین علل شش ماه مقاومت مستمر نیروها در این خطوجود این روحانی عزیز و دلسوز بود که به آنها روحیه میداد سخنرانی میکرد و یا مراسم دعابرگزار مینمود.ایشان با تجربهای که از کار در جبهههای کردستان داشت سلاح بر دوش به تبلیغ و تقویت روحیرزمندگان میپرداخت و با برگزاری جلسات دعا و مجالس وعظظ و ارشاد ، نقش مؤثری در افزایشسطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ایفا مینمود و در واقع وی را میتوان یکی از منادیان به حقو توجه به حالات معنوی در جبههها نامید .او در عملیات محرم والفجر 1 و والفجر 2 شرکت داشت و تا لحظه شهادت هرگز جبهه را ترک نکرد وفرمان امام عظیم الشأن (قدس سره) را در هر حال بر هر چیزی مقدم میدانست .ایشان در کمتر از 3سال سطوح فرماندهی رزمی را تا سطح قرارگاه طی کرد ، که این مهم ناشیاز همت تلاش پشتکار و اخلاص در عمل این شهید عزیز بود .ویژگیها و فضایل اخلاقیشهید مصطفی ردانی پوراز موسسین لشکر 14 امام حسین و فرمانده قرار گاه فتحشهید ردانی پور مسلح به سلاح تقوی بود ودر توصیه دیگران به تقوی و خصایل والای اسلامی تلاشزیادی داشت . خصوصاً به کسانی که مسئولیت داشتند همواره یادآوری میکرد که :کسانی که با خون شهدا و ایثار و استقامت و تلاش سربازان گمنام ، عنوانی پیدا کردهاند مواظبخود باشند اخلاق اسلامی را رعایت کنند و بدانند که هر که بامش بیش برفش بیشتر .او معتقد بود که باید در راه خدانسبت به برادران رفتاری محبت آمیز داشت و همان گونه که ازخداانتظار بخشش میرود ، گذشت از دیگران نیز باید در سرلوحه برنامهها قرار گیرد .ایشان با یاد امام زمان (عج) انس و الفتی خاص داشت ، در مناجاتها و دعاها سوزو گدازش بهخوبی مشهود بود ، لذا همواره سفارش میکرد :آقا امام زمان (عج) را فراموش نکنید و دست از دامن امام و روحانیت نکشید .از خصوصیات بارز آن شهید در طول خدمتش توجه به دعا و مناجات با خدا بود و کمتر وقتی پیشمیآمد که از تعقیبات و نوافل نمازها غفلت کند .او که به قدری به دعا و زیارت اهمیت میداد که حتی در وصیتنامهاش نیز سفارش میکند که بههنگام دفنم زیارت عاشورا و روضه حضرت زهرا (س) را بخوانید .او چشم به مقام و موقعیت و مال و منال دنیا ندوخت و برای احیای آیین پاک خداوندی و یاری ودستگیری مظلومان سختیها را به جان خرید و در این راه از جان عزیزش گذشت .شهید ردانی پور همواره نزدیکان خود را در بعد تربیتی افراد خانواده مورد سفاش قرار میداد و دروصیتنامه خود برای تربیت فرزندانش تأکید کرده است :همواره آنها را علی گونه و زهرا گونه تربیت نمایید تا سعادت دنیا و آخرت را به همراه داشته باشند.او همیشه اعمال خود را ناچیز میشمرد و بر این مطلب تأکید داشت که میخواهد رفتنش بهجبههها و گام برداشتن در این مسیر صرفاً برای خدا باشد . به لطف و کرم عمیم خداوند امیدوار بودو همیشه دعا میکرد تا مجاهدهاش کفاره گناهانش شود .شمع تاریخبه نام خدای شهیدان که فرمود شهید بیمرگ است و به پاس خون شهیدان که قلب گرمشان درآسمان شهر جنایت به خون نشست بگذار که همت والایشان را بستائیم و غیرت و تقوایشان راشاید که روز مرگیمان را از تن بهزدائیم .بگذار جاودانگی شهیدان عشق را که در قربانگاهها به شهادت ایستادند ، ما نیز شاهد شویم کهشهیدان پیام خویش را سرخ سرخ در سینههای ما نگاشتند تا که مرگ بِیثمر و بیرنگ را بهجاودانگی شهادت بدل کنیم . آنان قلبهای لبریز از عشق و صداقتشان را کریمان ارزانی کردند وخشماهنگ با بیداد درافتادند تا که عجز و حقارت را در اندرون تک تک ما فرو شکنند.اگر ایمانشان را برای ابد به ما هدیه کردند اگر ایستاده مردن را به ما آموختند چه ناسپاسی نامردانهایست که بییادشان شب را به سر آریم و بینامشان روز را بیاغازیم .چه کسی کربلای سالار ما حسین (ع) را دوباره بپا کرد ؟ لحظههایی که زبان در کام ماندهمان قادربه اعتراض نبود ، و شرافت و تقوی شعور و غیرتمان به غارت میرفت کدامین تن در ظهر بلوغعصیان سرخی عاشورا به چشمان بینورمان تاباند و جز شهید چه کسی باور کرد ، که زندگی درغلظت سیاه شب تنها فریب خویش است ؟برای زیستن (ونور ، برای رستن از شرک ، برای رهائی از مرگ و سرسیدن به جاودانگی تنها شهیدراه مینماید و صفیر تیز گلولههایش مشعل پر شعله راهی میشود که خلق خدا را به صبح روشننوید میدهد .و به دل ترنم آیات که صبح گشته قریب و به منقار شاخه زیتون تا اوج روشن خورشیدها شهیدپیمود یکشبه صدساله راه را اینکه شهید با انفجار قلب پر از ایمان - در عمق باور خاموش روحشبذر خجسته آزادگی نشاند ، قلبی به گرمی خورشید در آسمان شهر جنایت نشست در راستایثابت فوارههای خون - صد اغنای قامت پژمرده راست شد .از شوق و شور شهادت خنجری دگر دمید ، من مرگ هیچ شهیدی را باور نمیکنم من با شهیدهمیشه باور کردم که وطن خالی از اندیشه آزادی نیست من با شهید باور کردم که تا انتهای اینشب دیجور باقی است فرصت عصیان اینک مزار شهیدان در سینههای ماست ، که دوست دارمهمه هستیام را ارزانی کنم در پای ایمان و تقوای همه برادران شهید شهیدان برادر - این گلگونپیکرهای پرفریادی که در برابر اوج عظمتهایشان شرم دارم و شرم از اینکه هنوز ندایشان را جانانهلبیک نگفتهام .اینک تو ای به هر محرم شاهد ای به هر عاشورا شهید ای به هر کربلا قربانی برخویشتن به بال کهامروز خون سرخ تو در کوچهها میجوشد این قلب توست .اینک در قلب تک تک ما یک شهید یک شاهد بیشکست بیپایان بیدار و بیدارتر نشسته است و ما رابا شهیدان پیوندی همیشگی است .نحوه شهادتپس از ازدواج صدق و تلاش این روحانی عارف و فرمانده شجاع در عملیات والفجر 2 به نقطه اوجرسید و عاشقانه ردای شهادت پوشید و به وصال محبوب نایل شد . بدین سان بر پرونده افتخارآفرین دنیوی یکی دیگر از سربازان سلحشور سپاه امام زمان (عج) با شکوهی هر چه تمامتر مهرتأیید نهاده شد و جسم پاکش در منطقه حاج عمران مظلومانه بر زمین ماند و روح با عظمتش بهمعراج پرکشید ! گر چه تا این تاریخ نیز ایشان در زمره شهدای مفقودالجسد است .وی که بارها در جبهههای نبرد مجروح گردید ه بود و اغلب تا سر حد شهادت نیز پیش رفته بود ،درحقیقت شهید زندهای بود که همواره به دنبال شهادت عاشقانه تلاش میکرد .این جمله از اولین وصیتنامهاش برای شاگردان ورهروانش به یادگار ماند:عمامه من کفن من استدرود خداوند بر او باد که حنظلهوار زیست و حنظله وار به درجه رفیع شهادت نایل شد.امید آنکه خداوند روح این شهید عزیز و برادر شهید گرانقدرش را با شهدای راه حق و فضیلتبالاخص شهدای کربلا محشور فرماید و ما را از خواب غفلت بیدار سازد.
۹۲/۰۸/۲۷